یک چت

یک چت بهترین سایت ایران

یک چت

یک چت بهترین سایت ایران

شعر در مورد مرگ دوست

شعر در مورد مرگ دوست

شعر در مورد مرگ دوست

در این مطلب از سایت جسارت سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد مرگ دوست برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید.

برای مشاهده مطلب شعر در مورد تسلیت مرگ جوان بر روی لینک آبی رنگ کلیک نمایید.

زدم فریاد خدایا این چه رسمی است

رفیقان را جدا کردن هنر نیست

رفیقان قلب انسانند خدایا

بدون قلب چگونه می توان زیست ؟

شعر در مورد مرگ دوست

ز هجران تو پرپر می زند دل

ز دل تنگی به هر در می زند دل

چو بلبل در فراق رویت ای گل

به دیوار قفس سرمیزند دل

شعر در مورد مرگ دوستان

گلچین روزگار عجب خوش سلیقه است

می چیند آن گلی که به عالم نمونه است

شعر کوتاه در مورد مرگ دوست

این  گنج نهان در دل خانه پدرم  بود

هم بال و پرم بود و همی تاج سرم بود

هرجا که زمن نام و نشانی طلبیدند

هم  نام بلندش سند معتبرم بود

شعری در مورد مرگ دوست

گوهر از خاک بر آرند و عزیزش دارند

بخت بد بین که فلک گوهر ما برده به خاک

شعری در مورد مرگ دوست جوان

گفتم که چرا رفتی و تدبیر تو این بود

گفتا چه توان کرد که تقدیر همین بود

گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود

گفتا که نگو مصلحت دوست در این بود

شعر در مورد فوت دوست

بعد پرپر شدنت ای گل زیبا چه کنم

من به داغ تو جوان رفته زه دنیا چه کنم

بهر هر درد دوائیست به جز داغ جوان

من به دردی که بر او نیست مداوا چه کنم

شعر در باره مرگ دوست

جوان نازنین در خاک رفتی

از این دنیای غم، غمناک رفتی

زدی آتش به جان دوستداران

چو گل پاک آمدی و پاک رفتی

شعری در مورد فوت دوست

شبی از سوز دل گفتم قلم را

بیا بنویس غم های دلم را

گفتا برو بیمار عاشق

ندارم طاقت این همه غم را

شعر زیبا در مورد مرگ دوست

یه لحظه دلم خواست صدایت بکنم

گردش به حریم با صفایت بکنم

آشوب دلم به من چنین فرمان داد

در سجده بیفتم و دعایت بکنم

شعر نو در مورد مرگ دوست

کاش آن شب را نمی آمد سحر

کاش گم در راه پیک بد خبر

ای عجب کان شب سحر اما به ما

تیره روزی آمد و شام دگر

شعری در مورد مرگ یک دوست

گر یوسفی و خوبی آیینه‌ات چنان است

ور نی در آن نمایش هم مضطر است مردن

خامش که خوش زبانی چون خضر جاودانی

کز آب زندگانی کور و کر است مردن

شعر درباره مرگ دوستان

امروز را برای بیان احساس به عزیزت غنیمت شمار

شاید فردا احساسی باشد اما عزیزی نباشد

شعر کوتاه در مورد فوت دوست

ارزش بودنت را همیشه از اندیشه

یک لحظه نبودنت می توان فهمید

شعر در مورد دوست فوت شده

نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد؟

نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت

ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد

گلویم سوتکی باشد به دست کودک گستاخ و بازیگوش

و او یک ریز و پی در پی دمگرم خویش را در گلویم سخت بفشارد

و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد بدین سان بشکند سکوت مرگبارم را

شعر درباره فوت دوست

گر مؤمنی و شیرین هم مؤمن است مرگت

ور کافری و تلخی هم کافر است مردن

شعر درباره مرگ دوست

امروز اومده بود دیدنم

با یه نگاه مهربون

همون نگاهی که سالها آرزوشو داشتمو ازم دریغ میکرد

گریه کرد و گفت دلش  واسم تنگ شده

وقتی رفت سنگ قبرم از اشکاش خیس شده بود

شعری درباره مرگ دوست

شب است و آسمان را غم گرفته

سکوتم با نگاهش دم گرفته

شب است و کهکشانی در کنارم

ولی از دوریت من بیقرارم

شعر درباره ی مرگ دوست

امشب این خانه عجب حال و هوایی دارد

گپ زدن با در و دیوار صفایی دارد

همه رفتند از این خانه بجز غم

باز این یار قدیمی چه وفایی دارد

شعر زیبا درباره مرگ دوست

مرگ آینه‌ست و حسنت در آینه درآمد

آیینه بربگوید خوش منظر است مردن

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.